جمعه، آذر ۱۹، ۱۳۸۹

13-(آرشیو)

واااااااای که چقدر این هفته سخت گذشت...
اصلا باورم نمیشه امروز جمعه اس بالا خره این هفته ی نحس تموم شده...
الهی بمیرم واسه خودم که از یکشنبه تا حالا حتی وقت نکردم بیام آپ کنم !! بی پــَـــروای طفلکلی:-* :دی
میدونین...من کلا حالم از چند دسته از آدما به هم میخوره یکی از اون دسته آدمها افرادی هستند که در زبان عامیانه بهشون میگن (با عرض معذرت) عوضی !!
آقا ما یه دوست دانشگاهی داشتیم که خیلی ادعاش میشد که عاشق و کشته مرده ی خودمون و منش و خانواده و فهم و شعور و اینامونه...!! بعد آخرای تابستون یه اس ام اس عجیب غریب به من داد و خلاصه سرتونُ درد نیارم رابطه امُ باهاش کات کردم!!
چهار شنبه ی هفته ی قبل ما میان ترم آنالیز داشتیم که به خاطر آلودگی هوا کنسل شد...یعد دوشنبه که دوباره آنالیز داشتیم استاد در مورد تاریخ باهامون صحبت کرد...من یک کلمه برگشتم گفتم دوستان بنده این هفته نمیتونم امتحان بدم و نمره ام خوب نمیشه و این حرفا...همه دیدن حرفم حسابه قبول کردن.بعد یهو این دوست چه عرض کنمِ ما عینهو جن گرفته ها پرید توو هوا که نه استاد همین هفته امتحان بگیرین و این چس بازیا(با عرض معذرت)...ما هم هیچ نگفتیم استاد هم اوکی کرد...
سه شنبه بنده دانشگاهُ تعطیل کردم (در حالی که امکان داشت یکی از درسای عمومیم رو حذف شم )و به جاش رفتم کتابخونه...آقا ما تا ظهر بکوب خوندیم که یهو دیدیم بچه ها یکی یکی زنگ و اس ام اس میزنن که امتحان فردا کنسله!! یعنی منو میگی....خون جلو چشمامُ گرفته بود..مخصوصا وقتی فهمیدم همون (با عرض معذرت) انتری که گفتم رفته امتحانُ کنسلونده!!
خلاصه چهارشنبه که رفتم دانشگاه سر کلاس یه غوغا و سلیطه بازی در آوردم که بیا و ببین :دی ...الان که یادم میوفته واقعا عرق شرم رو صورتم میشینه:->...آخر سر هم فشار مبارکم رفت بالا و بینیم خون افتاد...
طفلی استادُ بگو که هی اومده بود منت کشی منُ میکرد :-x
خلاصه که العان در درجه ی اول از اون دوست و بعد از هشتاد درصد بچه های گروهمون متنفرم:-&


دست نوشته های یک دختر دانشجو در مقطع تحصیلی دوم دبستان !!!
عکس تقدیم به هم مقطعی های یک دختر دانشجو در مقطع تحصیلی دوم دبستان !!!


درد من حصار برکه نیست,درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر